- بزه کار
- مجرم
معنی بزه کار - جستجوی لغت در جدول جو
- بزه کار
- گناهکار خطا کار مجرم. بزه کاری گناهکاری، عدوان
- بزه کار
- گناهکار، مجرم
- بزه کار
- گناهکار، خطاکار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برزکار
مکانیک
کند کار، سست رای
تباه کننده کار
آنکه کارش بیل زدن زمین و باغ است
مبتدی
بدلکار (Stunt Performer) فردی چابک و ماهر و هنرور که در صحنه های خطرناک پرش، انفجار، تصادف و... به جای بازیگر حرفه ای ایفای نقش می کند.
انجام حرکات خطرناک: شامل اسکله پرشی، ماشین رانی، غرق شدن و دیگر حرکاتی که نیاز به مهارت فیزیکی و تخصص دارند.
تأمین ایمنی: بدل کارها باید از ایمنی خود و افراد دیگر در صحنه اطمینان حاصل کنند و از تجهیزات مخصوص نظیر وسایل حفاظتی استفاده کنند.
هماهنگی با فیلمساز و کارگردان: آنها باید بتوانند دستورالعمل های کارگردان را با دقت اجرا کرده و صحنه ها را به درستی بازی کنند.
تمرینات و آمادگی: برای انجام حرکات پیچیده، بدل کارها نیاز به تمرینات مداوم و آمادگی فیزیکی دارند تا در صحنه بهترین عملکرد را ارائه دهند.
استفاده از تکنیک های ویژه: برخی از بدل کارها مهارت در استفاده از تکنیک های ویژه نظیر برافراشتن و هدایت موتورسیکلت و ترکیب دسته بندی را نیز دارند.
بدل کارها عموماً به دلیل مشارکت در صحنه های خطرناک و جذاب، بخشی مهمی از صنعت سینما و تلویزیون را تشکیل می دهند و در ساختن صحنه هایی با افتتاحیه های خاص و پیچیده به کار می روند.
انجام حرکات خطرناک: شامل اسکله پرشی، ماشین رانی، غرق شدن و دیگر حرکاتی که نیاز به مهارت فیزیکی و تخصص دارند.
تأمین ایمنی: بدل کارها باید از ایمنی خود و افراد دیگر در صحنه اطمینان حاصل کنند و از تجهیزات مخصوص نظیر وسایل حفاظتی استفاده کنند.
هماهنگی با فیلمساز و کارگردان: آنها باید بتوانند دستورالعمل های کارگردان را با دقت اجرا کرده و صحنه ها را به درستی بازی کنند.
تمرینات و آمادگی: برای انجام حرکات پیچیده، بدل کارها نیاز به تمرینات مداوم و آمادگی فیزیکی دارند تا در صحنه بهترین عملکرد را ارائه دهند.
استفاده از تکنیک های ویژه: برخی از بدل کارها مهارت در استفاده از تکنیک های ویژه نظیر برافراشتن و هدایت موتورسیکلت و ترکیب دسته بندی را نیز دارند.
بدل کارها عموماً به دلیل مشارکت در صحنه های خطرناک و جذاب، بخشی مهمی از صنعت سینما و تلویزیون را تشکیل می دهند و در ساختن صحنه هایی با افتتاحیه های خاص و پیچیده به کار می روند.
جاکار کسی که به جای بازیگر کارهای سخن و دشوار را در نمایش انجام می دهد
چمنزار، علفزار
علفزار چمن زار
کم تجربه
رزمآور، جنگاور، جنگجو
کسی که کارهای بیهوده بکند
کسی که تازه کاری را یاد گرفته، کم تجربه
نازک کار، کسی که نقش های ظریف به کار می برد، هنرمندی که چیزهای زیبا و ظریف بسازد
تباه کننده، نابود کننده، خراب کار، گناه کار
کسی که پیشه اش کاشتن انواع سبزی های خوردنی است
آنچه دارای مزه است، غذایی که دارای طعم خوش مزه است لذیذ
کسی که کارهای بیفایده کند: (بشعر گرددجاویدنام مردم نیک بشعردربنکوهندهرزه کاران را) (المعجم)
هرکار: همه کار را بلد است
((بُ رِ))
فرهنگ فارسی معین
کسی که کارش بریدن قطعه های مصالح اعم از پارچه، آهن، نایلون و همانند آن در اندازه های مناسب برای تولیدی ها باشد
علفزار
زمین سبز و خرم، زمینی که گیاه فراوان در آن روییده باشد، علفزار، چمنزار
چراگاه، جای چریدن حیوانات علف خوار، علفزار، مرتع، چرازار، چرام، مسارح، چراجای، چرامین، چراخوٰار، چراخور
چراگاه، جای چریدن حیوانات علف خوار، علفزار، مرتع، چرازار، چرام، مسارح، چراجای، چرامین، چراخوٰار، چراخور
سیاهکار، بدکار، گناهکار، فاسق، ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه
بافنده، کسی چیزی را می بافد، مخفّف واژۀ بافنده کار، پای باف، نسّاج، حائک، جولاه، جولاهه، تننده، بافت کار
Electrician
Flavored
saborizado
электрик